راهنمای اصطلاحهاي رایج در تبلتها (1)
راهنمای اصطلاحهاي رایج در تبلتها (1)
راهنمای اصطلاحهاي رایج در تبلتها (1)
بسیاری از افراد تنها برای پاسخگویی به برخی نیازهای خود به خرید یک کامپیوتر، گوشی موبایل و بهویژه تبلت اقدام میکنند. اما شاید نسبت به سایر امکاناتی که دستگاه خريداري شده در اختیار آنها قرار ميدهد، آگاهي نداشته باشند. عدهای نیز نمیدانند که در میان تنوع بازار و محصولات متعددی که عرضه شده، بهراستی کدام محصول برای پاسخگویی به نیاز آنها کافی است و برای کدامیک از امکانات پول بیشتری میپردازند و آیا هزینهای که کردهاند برایشان کاربرد دارد یا خیر. به دلیل وجود چنین ابهاماتی، بهتر است که به امکانات و فناوریهایی که در یک تبلت وجود دارد، نگاهي كلي داشته باشيم تا هنگام مطالعه و بررسی امکانات یک تبلت بتوانید میزان کارایی و فایده آن را برای خود درک کنید و در نهایت با توجه به نیاز، هزینه، کاربرد، طراحی و کیفیت محصول بهترین گزینه را انتخاب کنید.
در موارد بسیاری گفته میشود که هرچه ميزان فلان خاصيت يا مقدار فلان عدد بیشتر باشد بهتر است و برای کاربران مفیدتر است. همين مسئله ممکن است تا حد زیادی موجب شود تا افراد در تهيه سيستم وسواس بيشتري داشته باشند و سعي شان بر اين باشد سيستمي را كه تهيه ميكنند آن برتري را داشته باشد. اما باید توجه داشت که واژه برتری و مطلوبیت امری نسبی است. چه بسا همان ابزار ضعیفتر آنقدر قوی باشد که تفاوتش تنها با مقایسه احساس شود یا حتی در حالت معمول و کاربری عادی با نمونه قويتر کارکردی کاملاً یکسان داشته باشند. به عنوان مثال، ممکن است کنتراست رنگ دستگاه الف از دستگاه ب کمتر باشد، اما همان کنتراست کمتر دستگاه «الف» نیز شما را شگفتزده کند و پاسخگوی سلیقه شما باشد و از طرفی شخص دیگری حتی با کنتراست تصویر دستگاه «ب» نیز راضی نشود و به دنبال گزینه بهتری باشد. مستقل از این تفاوت سلیقه و سطح انتظار، گاهی با وجود اینکه شما هم انتظار بیشتری از یک ویژگی دارید، اما نسبت صعود قیمت، بیشتر از افزایش کارایی است که در اغلب موارد به صرفه نیست. به عنوان یک مثال فرضی، ممکن است ساخت پردازنده دو گیگاهرتزی با فناوریهای امروزی بسیار مشکل و گرانقیمت باشد. اما پردازنده یک گیگاهرتزی بسیار متداول باشد. بنابراین، ممکن است با فرض یکسان بودن تمام ویژگیهای دیگر دو دستگاه، قیمت تمامشده پردازنده دو گیگاهرتزی برخلاف انتظار بسیار بیشتر از دو برابر پردازنده یک گیگاهرتزی باشد که در نتیجه انتخاب دستگاه قویتر تنها در حالتهاي خاص که نیاز به آن سرعت احساس شده است، مقرون به صرفه خواهد بود.
برای نمونه ساخت نمایشگر LCD به اندازه آن بستگي دارد. به عنوان مثال، هزینه ساخت دو تلویزیون پنجاه و صد اینچی، نه تنها نسبت یک به دو یا بهطور دقیقتر نسبت یک به چهار ندارد، بلکه تفاوت آن بسیار شگفتآور است. دلیل این امر آن است که از یک اندازه بیشتر، ساخت نمایشگرهای LCD بهصورت یکتکه امکانپذیر نیست و هرچه به آن میزان نزدیکتر شویم، هزینه ساخت به صورت تصاعدی افزایش مییابد. حتی گاهی تفاوت پنجاه و شصت اینچ نیز آنقدر محسوس است که ممکن است فرد را از پرداخت آن تفاوت هزینه به ازای ده اینچ تصویر بزرگتر منصرف کند. در مثال فرضی دیگر، ممکن است هارددیسک چهار ترابایتی به علت جدید بودن و اینکه بالاتر از آن هنوز وارد بازار نشده، بسیار گرانتر از حد معمول باشد. فقط کسانی که خواستار بهترین در بازار هستند، این افزونگی غیرواقعی قیمت را میپذیرند و آن را میپردازند. اما شاید خرید یک مدل پایینتر یا خرید همان هارد چهار ترابایتی بعد از اشباع شدن بازار یا ورود مدل پنج ترابایتی مقرونبهصرفهتر باشد. اینها مسائلی هستند که در خرید هر دستگاه تکنولوژیک از جمله تبلت باید به آن توجه داشته باشید. همواره به خاطر داشته باشید، در دنیای فناوری که با سرعت زیادی در حال رشد است، واژه «بهتر» کمتر معنای پیشرفتهتر، جدیدتر و گرانتر دارد و آنچه که متناسب نیاز و بودجه و انتظارات شما است، واژه «بهتر» را تعریف میکنند.
- فناوریهای نمایشگر
- اندازه و استاندارد نمایش
- فناوری لمسی
LED Backlight: گاهی به اختصار به آن LED نیز گفته میشود که همین امر موجب میشود برخی افراد آن را با نمایشگرهای LED اشتباه بگیرند. در نمایشگرهای LED رنگی که آنها را در میدانهای شهر، فروشگاهها و... مشاهده میکنید، هر واحد تصویر یا پیکسل، از LEDهای سه رنگ ساخته شده و با چیزی که در لپتاپها و تجهیزات همراه مطرح میشود، متفاوت است. از آنجا که نمایشگرهای LCD از خود نوری ندارند، به طریقی باید یک منبع نوری را با آنها ترکیب کرد که اين كار تاکنون با روشهای مختلفی انجام شدهاست. اما در سالهای اخیر این کار توسط یک پنل LED که در پشت نمایشگر تعبيه شده انجام میشود که به LED Backlight معروف است (البته در مشخصات برخی دستگاهها این اصطلاح به شکل اسم مفعول آن، یعنی LED Backlit ذکر میشود). به تازگي شرکتهای بسیاری در ساخت محصولات خود از این فناوری استفاده میکنند و میتوان گفت، بيشتر قریب به اتفاق لپتاپهای با نسبت تصویر 16:9 که بعد از سپتامبر 2009 معرفی شدهاند، به آن مجهز هستند. استفاده از این فناوری تأثیر چشمگیری در کاهش مصرف انرژی، باریکتر شدن نمایشگرها، پخش بهتر گرمای تولید شده و همچنین افزایش روشنایی و بالاتر رفتن سطوح کنتراست دارد.
OLED :خ: OLED (سرنام Organic Light-Emitting Diode) یکی از فناوریهای ساخت نمایشگرهای دیجیتال است که در ساخت نمایشگرهای کوچک در تجهیزات همراه کاربرد زیادی دارد. این نمایشگرها میتوانند نازکتر و سبکتر از LCD ساخته شوند و برخلاف LCD که قادر به تولید رنگ مشکی واقعی نبوده و تنها خاکستری تیره تولید میکند، قابلیت نمایش سطوح مختلفی از رنگ مشکی را دارد. به دلیل اینکه پیکسلهای OLED بهطور مستقیم از خود نور ساطع میکنند، روشنایی بیشتر و زاویه دید وسیعتری نسبت به LCD دارد و از لحاظ مصرف انرژی هم اغلب میتواند نسبت به آن برتر دانسته شود. البته، میزان مصرف به شدت رنگ و روشنایی محتوای نمایشی نیز بستگی دارد. به عنوان مثال، در بررسی یک نمایشگر QVGA OLED در یک گوشی موبایل خاص هنگام نمایش یک متن سیاه در زمینه سفید سه وات انرژی مصرف میشود که این میزان برای نمایش متن سفید در زمینه سیاه تنها 0,3 وات است.
بنابراین، OLED با اینکه در تصاویر با پسزمینه سیاه چهل درصد و در عمده تصاویر شصت تا هشتاد درصد LCD انرژی مصرف میکند، اما در نمایش تصاویری با پس زمینه سفید مانند کتابها و صفحات وب گاهی تا سه برابر LCD انرژی مصرف ميكند که موجب کوتاه شدن دوام باتری در هر بار شارژ میشود. نمایشگر OLED در محیطهای کمنور مانند یک اتاق تاریک، میتواند نسبت به نمایشگر LCD کنتراست بالاتری دست یابد. نسبت کنتراست یا Contrast Ratio یکی از ویژگیهای نمایشگرها است که به نسبت روشنایی روشنترین رنگ (سفید) به تاریکترین رنگ (سیاه) گفته میشود. واضح است هرچه این میزان بیشتر باشد، مطلوبتر است.
سرعت پاسخگویی یک نمایشگر کریستال مایع استاندارد بین دو تا هشت میلیثانیه است که تناوب بازسازی تصویر (Refresh rate) حدود دويست هرتز را نتیجه میدهد (به این معنا که در طول یک ثانیه، دويست بار تصویر روی نمایشگر ساخته میشود که به دلیل سرعت بالای این کار، ما تصویر را ثابت میبینیم). اما OLED در تئوری سرعت پاسخی کمتر از 0,01 میلی ثانیه را دارد که بازسازی تصویر با نرخ صد هزار هرتز را امکانپذیر میسازد. این نرخ بازسازی تصویر پاسخگوی تغییرات ناگهانی تصاویر و نیز تصاویری که تحرک بسیار بالایی دارند، خواهد بود. با اینکه این نوع نمایشگرها در آینده میتواند با هزینه کمتری تولید شود، در حال حاضر، با هزینه بیشتری نسبت به LCD تولید میشود و به دلیل محدودیتهایی که وجود دارد فعلاً نمیتوان در تجهیزات نیازمند نمایشگرهاي بزرگ از آن استفاده کرد.بزرگترین اشکال فنی OLED طول عمر آن است. به دليل استفاده از مواد آلی (Organic) در ساخت این نمایشگرها، پس از چهارده هزار ساعت (چیزی حدود پنج سال با روزی هشت ساعت فعالیت)، میزان روشنایی آن به نصف مقدار اولیه آن میرسد که این میزان برای نمایشگرهای LCD بین 25 تا 40 هزار ساعت است.
AMOLED: یکی دیگر از فناوریهای نمایشگر بر پایه AMOLED ،OLED (سرنام Active-Matrix OLED) است که در ساخت تجهیزات همراه و تلویزیونها از آن استفاده میشود. با استفاده از این فناوری میتوان نمایشگرهایی با تفکیکپذیری بالاتر و ابعاد بزرگتری ساخت. بنابراین، با وجود اینکه در حال حاضر این فناوری بیشتر در تجهيزات کوچک استفاده میشود، انتظار میرود در آینده شاهد تولید دستگاههای کممصرف، کمهزینه و بزرگ (مثلاً چهل اینچ) با این فناوری باشیم. از نظر مصرف انرژی نسبت به OLED کم مصرفتر است و به همین دلیل، گزینه مناسبی در ساخت تجهیزات همراه ازجمله تبلت است، زيرا فاكتور تعيينكننده و اصلي در ساخت آنها نیاز به انرژی و میزان دوام باتری در هر بار شارژ، فاکتوری تعیین کننده است.
بزرگترین ضعف نمایشگرهای AMOLED در کنار طول عمر آنها (که در بخش OLED توضیح داده شد) ضعف تصاوير آنها زیر نور مستقیم آفتاب نسبت به LCD است. نمایشگر LCD نیز زیر نور مستقیم آفتاب بدون اشکال نیست، اما درخشندگی AMOLED زیر این نور گاهی آزاردهنده است. البته، شرکت سامسونگ با معرفی فناوری Super AMOLED، این مشکل را با افزایش روشنایی و کاهش فاصله بین لایههای نمایشگر تا حد زیادی برطرف کرده است. در فناوری Super AMOLED لایهای که لمس را تشخیص میدهد به جای اینکه هنگام ساخت دستگاه روی نمایشگر قرار داده شود، در دل این فناوری گنجانده شده است. این لایه که تنها یک میکرون ضخامت دارد، موجب میشود تصویر بهتری را نسبت به نمایشگرهای لمسی AMOLED شاهد باشیم و میزان پاسخگویی لمسی آن تا حد زیادی بالا رود. ضمن اینکه مصرف انرژی این نمایشگرها از AMOLED کمتر و طول عمر آن بیشتر است.در فناوری Super AMOLED Plus شرکت سامسونگ که نخستينبار در Galaxy S II معرفی شد، تغییراتی حاصل شده که توانایی نمایشگر را در نمایش جزئیات تصوير افزایش میدهد و میزان روشنایی، ضخامت و مصرف انرژی آن نیز بهبود یافته است.
Pixel density: چگالی پیکسل كه گاهی آن را با واحد اندازهگیریاش یعنی PPI (سرنام pixel per inch) میشناسند، واحدی برای اندازهگیری و توصیف تفکیکپذیری دستگاههای مختلف از جمله نمایشگرها، اسکنرها و حسگرهای دوربینهای دیجیتال است که به تعداد پیکسلها در هر اینچ از سطح گفته میشود.
Retina Display: نام Retina به يك فناوري جديد اشاره ندارد، بلكه به عنوان يك نام تجاري متعلق به شركت اپل، به خانوادهاي از نمايشگرها گفته ميشود كه به واسطه تراكم بسيار زياد پيكسلها چشمانسان قادر به تشخيص آنها به صورت منفرد نيست. Retina نمایشگری است که برای نخستین بار با طراحی شرکت اپل و تولید توسط LG در آيفون 4 بهکار گرفته شد. این نمایشگر در واقع همان TFT LCD لمسی خازنی با فناوریهای LED Backlight است که اندازه هر پیکسل آن تا 78 میکرون کوچکتر شده و در مجموع چگالی پیکسل آن تا 326 ppi بالا رفته است. از آنجا که به ادعای اپل این چگالی به تفکیکپذیری شبکیه چشم انسان (retina) نزدیک است، در فاصله دوازده اینچی، بیشترین میزان جزئیاتی را دارد که شبکیه چشم انسان میتواند تشخیص دهد، با فرض درست بودن این ادعا، تفکیکپذیری بالاتر از این میزان، تأثیری در کیفیت تصویر از نگاه انسان نخواهد داشت. البته، این ادعا بحثهای زیادی دربرداشته و برخی کارشناسان آن را رد کردهاند.
PixelQi: اين عبارت که «پیکسل کی» تلفظ میشود، نام یک شرکت و فناوری آنها در تولید نمایشگرهای کریستال مایع با مصرف کم و قابلیت نمایش تصویر زیر تابش مستقیم خورشید است. این نمایشگرها با همان تجهیزات و خط تولید نمایشگرهای LCD تولید میشوند و مزیت آنها به انواع معمول این است که میتوان حالت کارکرد آنها را تنظیم کرد. در حالت نخست، نسبت به LCD معمولی به نور پسزمینه کمتری نیاز دارد و در حالت دوم به Backlight نیازی نداشته و بهطور کامل با استفاده از انعکاس نور موجود، تصویر را نمایش میدهد که موجب میشود چشمها راحتتر بوده، مصرف انرژی تا هشتاد درصد کاهش یابد و تصویر زیر نور مستقیم خورشید یا هر منبع نوری دیگر به وضوح دیده شود. شکل 2 نمونهای از این نوع نمایشگر را نشان میدهد.
Oleophobic Coating: لایهای است که روی نمایشگرهای لمسی خازنی برخی از دستگاهها قرار داده میشود. این لایه به منظور دفع چربی و جلوگیری از جذب شدن اثر انگشت روی نمایشگر قرار داده میشود.
Resolution یا تفکیکپذیری: به تعداد پیکسلهای قابل نمایش در طول و عرض نمایشگر گفته میشود. هرچه این تعداد در نمایشگری با اندازه مشخص بیشتر باشد، به این معنا است که تعداد پیکسلها در واحد سطح بیشتر بوده و کیفیت تصویر به کیفیت مطلوب نزدیکتر خواهد بود.
Aspect Ratio یا نسبت ابعاد تصویر: به نسبت بعد بلندتر (عرض) به بعد کوتاهتر (ارتفاع) تصویر گفته میشود که بیانگر میزان عریضی تصویر است. مثلاً نمایشگر بسیاری از لپتاپهای امروزی نسبت 16:9دارند که به آنها در اصطلاح نمایشگرهای عریض یا Wide گفته میشود که ممکن است تفکیکپذیری تصویر آن 270×1280، 1080×1920 پيكسل یا اندازههای دیگر باشد.
Refresh Rate یا نرخ بازسازی تصویر: به تعداد دفعاتی که یک تصویر در طول مدت یک ثانیه در یک نمایشگر بازسازی میشود، گفته میشود. این میزان با توجه به فناوری ساخت نمایشگرها متفاوت است که پیشتر نیز به آن اشاره شد.
Color Depth یا عمق رنگ: به تعداد بیتهایی گفته میشود که برای توصیف رنگ یک پیکسل استفاده میشود که در کنار موارد یاد شده در استاندارد نمایش تصویر مطرح میشود.برخی از موارد یاد شده با نامهای مرسومی که به تبعیت از نامگذاری IBM برای نمایشگرها تعیین شده است، در شکل 3 نشان داده شدهاند. میتوان گفت که هریک از این نامها به تنهایی گویای تفکیکپذیری، نسبت ابعاد تصویر و در اغلب موارد عمق رنگ نمایشگر مربوط به خود هستند.
Capacitive: فناوریای که امکان ارتباط انسان با دستگاه را از طریق لمس نمایشگر با انگشتان دست فراهم میآورد، فناوری لمسی خازنی است که بر پایه ویژگی هدایتگری و خازنی انگشتان دست طراحی شده است. این نوع نمایشگرها برای امور روزمره و تعامل معمولی با سیستم و کارهای غیردقیق مناسب است. البته، قلمهای مخصوصی نیز به طور غیررسمی برای نمایشگرهای خازنی طراحی شده که نوک آنها خاصیت لازم را برای کار با این نمایشگرها دارد.
Multi-touch: فناوری چندلمسی يا Multi-touch امکانی است که با استفاده از آن نمایشگر قادر به تشخیص همزمان لمس بیش از یک نقطه از تصویر بوده و میتواند براساس تمام آن ورودیها تصمیمگیری کند. این قابلیت در تجهیزات همراه و تبلتها تحولي ايجاد كرده که موجب میشود تعامل با دستگاه راحتتر شده و نرمافزارها با تعریفهای مختلف از لمس نمایشگر بتوانند سریعتر و کاربرپسندتر با کاربران ارتباط برقرار کنند. این خصوصیت معمولاً برای نمایشگرهای لمسی خازنی پیادهسازی میشود. اما میتوان این ویژگی را برای انواع مقاومتی نیز پیادهسازی کرد که البته شاید چندان کاربردی نباشد و البته یکی از دلایل کمرنگ شدن نمایشگرهای مقاومتی نیز همین امر است.
Infrared: فناوريهاي لمسي مقاومتي و خازني تنها به شيوه لمس مختص خود (مقاومتي به فشار و خازني به اثر القاي الكتريكي انگشت) پاسخ ميدهند. اما فناوری لمسی مادون قرمز (Infrared)، به دلیل نوع طراحی آن، هم با لمس انگشتان و هم قلم مخصوص نمایشگرهای مقاومتی کار میکند. البته، توجه داشته باشید که این فناوری هنوز در تبلتها (حداقل در مواردی که در این ویژهنامه به آنها پرداختهایم) به کار گرفته نشده و نباید آن را با حسگر مادون قرمز موجود در برخی تبلتها که یک واسط تبادل اطلاعات است، اشتباه گرفت
منبع:ماهنامه شبکه
ارسال توسط کاربر محترم سایت : hasantaleb
در موارد بسیاری گفته میشود که هرچه ميزان فلان خاصيت يا مقدار فلان عدد بیشتر باشد بهتر است و برای کاربران مفیدتر است. همين مسئله ممکن است تا حد زیادی موجب شود تا افراد در تهيه سيستم وسواس بيشتري داشته باشند و سعي شان بر اين باشد سيستمي را كه تهيه ميكنند آن برتري را داشته باشد. اما باید توجه داشت که واژه برتری و مطلوبیت امری نسبی است. چه بسا همان ابزار ضعیفتر آنقدر قوی باشد که تفاوتش تنها با مقایسه احساس شود یا حتی در حالت معمول و کاربری عادی با نمونه قويتر کارکردی کاملاً یکسان داشته باشند. به عنوان مثال، ممکن است کنتراست رنگ دستگاه الف از دستگاه ب کمتر باشد، اما همان کنتراست کمتر دستگاه «الف» نیز شما را شگفتزده کند و پاسخگوی سلیقه شما باشد و از طرفی شخص دیگری حتی با کنتراست تصویر دستگاه «ب» نیز راضی نشود و به دنبال گزینه بهتری باشد. مستقل از این تفاوت سلیقه و سطح انتظار، گاهی با وجود اینکه شما هم انتظار بیشتری از یک ویژگی دارید، اما نسبت صعود قیمت، بیشتر از افزایش کارایی است که در اغلب موارد به صرفه نیست. به عنوان یک مثال فرضی، ممکن است ساخت پردازنده دو گیگاهرتزی با فناوریهای امروزی بسیار مشکل و گرانقیمت باشد. اما پردازنده یک گیگاهرتزی بسیار متداول باشد. بنابراین، ممکن است با فرض یکسان بودن تمام ویژگیهای دیگر دو دستگاه، قیمت تمامشده پردازنده دو گیگاهرتزی برخلاف انتظار بسیار بیشتر از دو برابر پردازنده یک گیگاهرتزی باشد که در نتیجه انتخاب دستگاه قویتر تنها در حالتهاي خاص که نیاز به آن سرعت احساس شده است، مقرون به صرفه خواهد بود.
برای نمونه ساخت نمایشگر LCD به اندازه آن بستگي دارد. به عنوان مثال، هزینه ساخت دو تلویزیون پنجاه و صد اینچی، نه تنها نسبت یک به دو یا بهطور دقیقتر نسبت یک به چهار ندارد، بلکه تفاوت آن بسیار شگفتآور است. دلیل این امر آن است که از یک اندازه بیشتر، ساخت نمایشگرهای LCD بهصورت یکتکه امکانپذیر نیست و هرچه به آن میزان نزدیکتر شویم، هزینه ساخت به صورت تصاعدی افزایش مییابد. حتی گاهی تفاوت پنجاه و شصت اینچ نیز آنقدر محسوس است که ممکن است فرد را از پرداخت آن تفاوت هزینه به ازای ده اینچ تصویر بزرگتر منصرف کند. در مثال فرضی دیگر، ممکن است هارددیسک چهار ترابایتی به علت جدید بودن و اینکه بالاتر از آن هنوز وارد بازار نشده، بسیار گرانتر از حد معمول باشد. فقط کسانی که خواستار بهترین در بازار هستند، این افزونگی غیرواقعی قیمت را میپذیرند و آن را میپردازند. اما شاید خرید یک مدل پایینتر یا خرید همان هارد چهار ترابایتی بعد از اشباع شدن بازار یا ورود مدل پنج ترابایتی مقرونبهصرفهتر باشد. اینها مسائلی هستند که در خرید هر دستگاه تکنولوژیک از جمله تبلت باید به آن توجه داشته باشید. همواره به خاطر داشته باشید، در دنیای فناوری که با سرعت زیادی در حال رشد است، واژه «بهتر» کمتر معنای پیشرفتهتر، جدیدتر و گرانتر دارد و آنچه که متناسب نیاز و بودجه و انتظارات شما است، واژه «بهتر» را تعریف میکنند.
نمایشگر
- فناوریهای نمایشگر
- اندازه و استاندارد نمایش
- فناوری لمسی
فناوریهای نمایشگر
شكل 1- در پنلهاي VA با واردشدن فشار روي صفحهنمايش، تصوير تغيير خواهد كرد، اما در پنل IPS اينگونه نيست.
LED Backlight: گاهی به اختصار به آن LED نیز گفته میشود که همین امر موجب میشود برخی افراد آن را با نمایشگرهای LED اشتباه بگیرند. در نمایشگرهای LED رنگی که آنها را در میدانهای شهر، فروشگاهها و... مشاهده میکنید، هر واحد تصویر یا پیکسل، از LEDهای سه رنگ ساخته شده و با چیزی که در لپتاپها و تجهیزات همراه مطرح میشود، متفاوت است. از آنجا که نمایشگرهای LCD از خود نوری ندارند، به طریقی باید یک منبع نوری را با آنها ترکیب کرد که اين كار تاکنون با روشهای مختلفی انجام شدهاست. اما در سالهای اخیر این کار توسط یک پنل LED که در پشت نمایشگر تعبيه شده انجام میشود که به LED Backlight معروف است (البته در مشخصات برخی دستگاهها این اصطلاح به شکل اسم مفعول آن، یعنی LED Backlit ذکر میشود). به تازگي شرکتهای بسیاری در ساخت محصولات خود از این فناوری استفاده میکنند و میتوان گفت، بيشتر قریب به اتفاق لپتاپهای با نسبت تصویر 16:9 که بعد از سپتامبر 2009 معرفی شدهاند، به آن مجهز هستند. استفاده از این فناوری تأثیر چشمگیری در کاهش مصرف انرژی، باریکتر شدن نمایشگرها، پخش بهتر گرمای تولید شده و همچنین افزایش روشنایی و بالاتر رفتن سطوح کنتراست دارد.
OLED :خ: OLED (سرنام Organic Light-Emitting Diode) یکی از فناوریهای ساخت نمایشگرهای دیجیتال است که در ساخت نمایشگرهای کوچک در تجهیزات همراه کاربرد زیادی دارد. این نمایشگرها میتوانند نازکتر و سبکتر از LCD ساخته شوند و برخلاف LCD که قادر به تولید رنگ مشکی واقعی نبوده و تنها خاکستری تیره تولید میکند، قابلیت نمایش سطوح مختلفی از رنگ مشکی را دارد. به دلیل اینکه پیکسلهای OLED بهطور مستقیم از خود نور ساطع میکنند، روشنایی بیشتر و زاویه دید وسیعتری نسبت به LCD دارد و از لحاظ مصرف انرژی هم اغلب میتواند نسبت به آن برتر دانسته شود. البته، میزان مصرف به شدت رنگ و روشنایی محتوای نمایشی نیز بستگی دارد. به عنوان مثال، در بررسی یک نمایشگر QVGA OLED در یک گوشی موبایل خاص هنگام نمایش یک متن سیاه در زمینه سفید سه وات انرژی مصرف میشود که این میزان برای نمایش متن سفید در زمینه سیاه تنها 0,3 وات است.
بنابراین، OLED با اینکه در تصاویر با پسزمینه سیاه چهل درصد و در عمده تصاویر شصت تا هشتاد درصد LCD انرژی مصرف میکند، اما در نمایش تصاویری با پس زمینه سفید مانند کتابها و صفحات وب گاهی تا سه برابر LCD انرژی مصرف ميكند که موجب کوتاه شدن دوام باتری در هر بار شارژ میشود. نمایشگر OLED در محیطهای کمنور مانند یک اتاق تاریک، میتواند نسبت به نمایشگر LCD کنتراست بالاتری دست یابد. نسبت کنتراست یا Contrast Ratio یکی از ویژگیهای نمایشگرها است که به نسبت روشنایی روشنترین رنگ (سفید) به تاریکترین رنگ (سیاه) گفته میشود. واضح است هرچه این میزان بیشتر باشد، مطلوبتر است.
سرعت پاسخگویی یک نمایشگر کریستال مایع استاندارد بین دو تا هشت میلیثانیه است که تناوب بازسازی تصویر (Refresh rate) حدود دويست هرتز را نتیجه میدهد (به این معنا که در طول یک ثانیه، دويست بار تصویر روی نمایشگر ساخته میشود که به دلیل سرعت بالای این کار، ما تصویر را ثابت میبینیم). اما OLED در تئوری سرعت پاسخی کمتر از 0,01 میلی ثانیه را دارد که بازسازی تصویر با نرخ صد هزار هرتز را امکانپذیر میسازد. این نرخ بازسازی تصویر پاسخگوی تغییرات ناگهانی تصاویر و نیز تصاویری که تحرک بسیار بالایی دارند، خواهد بود. با اینکه این نوع نمایشگرها در آینده میتواند با هزینه کمتری تولید شود، در حال حاضر، با هزینه بیشتری نسبت به LCD تولید میشود و به دلیل محدودیتهایی که وجود دارد فعلاً نمیتوان در تجهیزات نیازمند نمایشگرهاي بزرگ از آن استفاده کرد.بزرگترین اشکال فنی OLED طول عمر آن است. به دليل استفاده از مواد آلی (Organic) در ساخت این نمایشگرها، پس از چهارده هزار ساعت (چیزی حدود پنج سال با روزی هشت ساعت فعالیت)، میزان روشنایی آن به نصف مقدار اولیه آن میرسد که این میزان برای نمایشگرهای LCD بین 25 تا 40 هزار ساعت است.
AMOLED: یکی دیگر از فناوریهای نمایشگر بر پایه AMOLED ،OLED (سرنام Active-Matrix OLED) است که در ساخت تجهیزات همراه و تلویزیونها از آن استفاده میشود. با استفاده از این فناوری میتوان نمایشگرهایی با تفکیکپذیری بالاتر و ابعاد بزرگتری ساخت. بنابراین، با وجود اینکه در حال حاضر این فناوری بیشتر در تجهيزات کوچک استفاده میشود، انتظار میرود در آینده شاهد تولید دستگاههای کممصرف، کمهزینه و بزرگ (مثلاً چهل اینچ) با این فناوری باشیم. از نظر مصرف انرژی نسبت به OLED کم مصرفتر است و به همین دلیل، گزینه مناسبی در ساخت تجهیزات همراه ازجمله تبلت است، زيرا فاكتور تعيينكننده و اصلي در ساخت آنها نیاز به انرژی و میزان دوام باتری در هر بار شارژ، فاکتوری تعیین کننده است.
بزرگترین ضعف نمایشگرهای AMOLED در کنار طول عمر آنها (که در بخش OLED توضیح داده شد) ضعف تصاوير آنها زیر نور مستقیم آفتاب نسبت به LCD است. نمایشگر LCD نیز زیر نور مستقیم آفتاب بدون اشکال نیست، اما درخشندگی AMOLED زیر این نور گاهی آزاردهنده است. البته، شرکت سامسونگ با معرفی فناوری Super AMOLED، این مشکل را با افزایش روشنایی و کاهش فاصله بین لایههای نمایشگر تا حد زیادی برطرف کرده است. در فناوری Super AMOLED لایهای که لمس را تشخیص میدهد به جای اینکه هنگام ساخت دستگاه روی نمایشگر قرار داده شود، در دل این فناوری گنجانده شده است. این لایه که تنها یک میکرون ضخامت دارد، موجب میشود تصویر بهتری را نسبت به نمایشگرهای لمسی AMOLED شاهد باشیم و میزان پاسخگویی لمسی آن تا حد زیادی بالا رود. ضمن اینکه مصرف انرژی این نمایشگرها از AMOLED کمتر و طول عمر آن بیشتر است.در فناوری Super AMOLED Plus شرکت سامسونگ که نخستينبار در Galaxy S II معرفی شد، تغییراتی حاصل شده که توانایی نمایشگر را در نمایش جزئیات تصوير افزایش میدهد و میزان روشنایی، ضخامت و مصرف انرژی آن نیز بهبود یافته است.
Pixel density: چگالی پیکسل كه گاهی آن را با واحد اندازهگیریاش یعنی PPI (سرنام pixel per inch) میشناسند، واحدی برای اندازهگیری و توصیف تفکیکپذیری دستگاههای مختلف از جمله نمایشگرها، اسکنرها و حسگرهای دوربینهای دیجیتال است که به تعداد پیکسلها در هر اینچ از سطح گفته میشود.
Retina Display: نام Retina به يك فناوري جديد اشاره ندارد، بلكه به عنوان يك نام تجاري متعلق به شركت اپل، به خانوادهاي از نمايشگرها گفته ميشود كه به واسطه تراكم بسيار زياد پيكسلها چشمانسان قادر به تشخيص آنها به صورت منفرد نيست. Retina نمایشگری است که برای نخستین بار با طراحی شرکت اپل و تولید توسط LG در آيفون 4 بهکار گرفته شد. این نمایشگر در واقع همان TFT LCD لمسی خازنی با فناوریهای LED Backlight است که اندازه هر پیکسل آن تا 78 میکرون کوچکتر شده و در مجموع چگالی پیکسل آن تا 326 ppi بالا رفته است. از آنجا که به ادعای اپل این چگالی به تفکیکپذیری شبکیه چشم انسان (retina) نزدیک است، در فاصله دوازده اینچی، بیشترین میزان جزئیاتی را دارد که شبکیه چشم انسان میتواند تشخیص دهد، با فرض درست بودن این ادعا، تفکیکپذیری بالاتر از این میزان، تأثیری در کیفیت تصویر از نگاه انسان نخواهد داشت. البته، این ادعا بحثهای زیادی دربرداشته و برخی کارشناسان آن را رد کردهاند.
PixelQi: اين عبارت که «پیکسل کی» تلفظ میشود، نام یک شرکت و فناوری آنها در تولید نمایشگرهای کریستال مایع با مصرف کم و قابلیت نمایش تصویر زیر تابش مستقیم خورشید است. این نمایشگرها با همان تجهیزات و خط تولید نمایشگرهای LCD تولید میشوند و مزیت آنها به انواع معمول این است که میتوان حالت کارکرد آنها را تنظیم کرد. در حالت نخست، نسبت به LCD معمولی به نور پسزمینه کمتری نیاز دارد و در حالت دوم به Backlight نیازی نداشته و بهطور کامل با استفاده از انعکاس نور موجود، تصویر را نمایش میدهد که موجب میشود چشمها راحتتر بوده، مصرف انرژی تا هشتاد درصد کاهش یابد و تصویر زیر نور مستقیم خورشید یا هر منبع نوری دیگر به وضوح دیده شود. شکل 2 نمونهای از این نوع نمایشگر را نشان میدهد.
شكل 2- نمايشگرهاي Pixel Qi كه ميتوانند بهجاي نور پسزمينه از نور محيط استفاده كنند.
Oleophobic Coating: لایهای است که روی نمایشگرهای لمسی خازنی برخی از دستگاهها قرار داده میشود. این لایه به منظور دفع چربی و جلوگیری از جذب شدن اثر انگشت روی نمایشگر قرار داده میشود.
اندازه و استاندارد نمایش
Resolution یا تفکیکپذیری: به تعداد پیکسلهای قابل نمایش در طول و عرض نمایشگر گفته میشود. هرچه این تعداد در نمایشگری با اندازه مشخص بیشتر باشد، به این معنا است که تعداد پیکسلها در واحد سطح بیشتر بوده و کیفیت تصویر به کیفیت مطلوب نزدیکتر خواهد بود.
Aspect Ratio یا نسبت ابعاد تصویر: به نسبت بعد بلندتر (عرض) به بعد کوتاهتر (ارتفاع) تصویر گفته میشود که بیانگر میزان عریضی تصویر است. مثلاً نمایشگر بسیاری از لپتاپهای امروزی نسبت 16:9دارند که به آنها در اصطلاح نمایشگرهای عریض یا Wide گفته میشود که ممکن است تفکیکپذیری تصویر آن 270×1280، 1080×1920 پيكسل یا اندازههای دیگر باشد.
Refresh Rate یا نرخ بازسازی تصویر: به تعداد دفعاتی که یک تصویر در طول مدت یک ثانیه در یک نمایشگر بازسازی میشود، گفته میشود. این میزان با توجه به فناوری ساخت نمایشگرها متفاوت است که پیشتر نیز به آن اشاره شد.
Color Depth یا عمق رنگ: به تعداد بیتهایی گفته میشود که برای توصیف رنگ یک پیکسل استفاده میشود که در کنار موارد یاد شده در استاندارد نمایش تصویر مطرح میشود.برخی از موارد یاد شده با نامهای مرسومی که به تبعیت از نامگذاری IBM برای نمایشگرها تعیین شده است، در شکل 3 نشان داده شدهاند. میتوان گفت که هریک از این نامها به تنهایی گویای تفکیکپذیری، نسبت ابعاد تصویر و در اغلب موارد عمق رنگ نمایشگر مربوط به خود هستند.
شكل 3- ابعاد و تفكيكپذيري صفحات نمايش مختلف بر مبناي طبقهبندي IBM
فناوری لمسی
Capacitive: فناوریای که امکان ارتباط انسان با دستگاه را از طریق لمس نمایشگر با انگشتان دست فراهم میآورد، فناوری لمسی خازنی است که بر پایه ویژگی هدایتگری و خازنی انگشتان دست طراحی شده است. این نوع نمایشگرها برای امور روزمره و تعامل معمولی با سیستم و کارهای غیردقیق مناسب است. البته، قلمهای مخصوصی نیز به طور غیررسمی برای نمایشگرهای خازنی طراحی شده که نوک آنها خاصیت لازم را برای کار با این نمایشگرها دارد.
Multi-touch: فناوری چندلمسی يا Multi-touch امکانی است که با استفاده از آن نمایشگر قادر به تشخیص همزمان لمس بیش از یک نقطه از تصویر بوده و میتواند براساس تمام آن ورودیها تصمیمگیری کند. این قابلیت در تجهیزات همراه و تبلتها تحولي ايجاد كرده که موجب میشود تعامل با دستگاه راحتتر شده و نرمافزارها با تعریفهای مختلف از لمس نمایشگر بتوانند سریعتر و کاربرپسندتر با کاربران ارتباط برقرار کنند. این خصوصیت معمولاً برای نمایشگرهای لمسی خازنی پیادهسازی میشود. اما میتوان این ویژگی را برای انواع مقاومتی نیز پیادهسازی کرد که البته شاید چندان کاربردی نباشد و البته یکی از دلایل کمرنگ شدن نمایشگرهای مقاومتی نیز همین امر است.
Infrared: فناوريهاي لمسي مقاومتي و خازني تنها به شيوه لمس مختص خود (مقاومتي به فشار و خازني به اثر القاي الكتريكي انگشت) پاسخ ميدهند. اما فناوری لمسی مادون قرمز (Infrared)، به دلیل نوع طراحی آن، هم با لمس انگشتان و هم قلم مخصوص نمایشگرهای مقاومتی کار میکند. البته، توجه داشته باشید که این فناوری هنوز در تبلتها (حداقل در مواردی که در این ویژهنامه به آنها پرداختهایم) به کار گرفته نشده و نباید آن را با حسگر مادون قرمز موجود در برخی تبلتها که یک واسط تبادل اطلاعات است، اشتباه گرفت
منبع:ماهنامه شبکه
ارسال توسط کاربر محترم سایت : hasantaleb
/ج
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}